پرهام همیشه به دنبال رازهای عجیب و غریب جهان بود. او ترجیح میداد تنها باشد و به کارهای عجیب و غریب، مثل خواندن کتابهای رمزآلود، نوشتن کدهای رمزگشایی و تحقیق دربارۀ فرقهها و جنبشهای مخفی، بپردازد. او هرگز احساس نزدیکی یا عشق به کسی نمیکرد. او حتی با خانوادهاش هم کمتر صحبت میکرد. او فکر میکرد که رابطه با دیگران فقط باعث سرباری و مانع رشد ادم است. او همچنین به نظرات و احساسات دیگران بیتفاوت بود. او صورتش همیشه عجیب و پرسشگر بود. این رفتار پرهام باعث شده بود که دیگران او را عجیب و غیرعادی بدانند. پزشکان و معلمان پرهام هم نگران شده بودند. آنها فکر میکردند که پرهام چیزی را پنهان میکند یا مشکل روحی یا جسمی دارد. آنها سعی کردند تا با پرهام صحبت کنند و به او پیشنهاد دادند که به یک روانپزشک یا روانشناس مراجعه کند. چند سال بعد، پرهام در گیر و دار چالش جذابی بود. پرهام قصد داشت تا چالش جذاب را حل کند چالش جذاب که در سال 2023 توسط گروۀ ناآشنایی ایجاد شده بود و شامل یکسری از پازلها و رمزهایی بود که در اینترنت، رسانهها و مکانهای مختلف جهان پخش شده بود. کسانی که میتوانستند چالش جذاب را حل کنند، قول یک جایزۀ بزرگ و یک راز عظیم دربارۀ جهان را میگرفتند. پرهام به شدت به چالش جذاب علاقهمند شده بود و تمام وقت و انرژی خود را صرف حل آن میکرد. پرهام توانست تا مرحلۀ آخر چالش جذاب برسد. او باید به یک مکان مخفی در کویر مراکش میرفت و یک کد را وارد می کرد. او فکر میکرد که در آنجا جایزۀ خود را دریافت خواهد کرد و به رمز عظیم جذاب پی خواهد برد. اما وقتی به آنجا رسید، چیزی که دید، باورش را بر هم زد. او دید که در آنجا هیچ چیز نیست. فقط یک تابلو با یک پیام عجیب است. ” تبریک! شما چالش جذاب را حل کردهاید. اما متأسفانه، شما هیچ جایزه ایی نخواهید گرفت. همچنین، هیچ رمز عظیم جذاب وجود ندارد. همۀ اینها فقط یک شوخی بود. ما فقط خواستیم ببینیم که چقدر شما حوصلۀ حل پازلهای عجیب و غیرمنطقی را دارید. ما از شما معذرت میخواهیم. امیدواریم که از این تجربۀ عجیب لذت برده باشید. خدانگهدار!” پرهام با خواندن این پیام شوکه شده بود. او نمیتوانست باور کند که همۀ زحمات و تلاشهایش برای حل چالش جذاب فقط برای یک شوخی بوده است. او حس کرد که دارد دیوانه میشود. او فریاد زده بود و به تابلو حملۀ کرده بود.
داستان بالا چه اختلال شخصیتی را نشان می دهد؟